کسراکسرا، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

نفس مامان

معلم کوچولو

عزیز دلم امروز (14/بهمن/90)برای بار دوم داشتی آموخته های خودتو در زمینه دومینو به بقیه بچه ها ارائه میدادی. اما حیف که دوربین همراهم نبود تا عکس ازت بگیرم.که چطور 4زانو نشسته بودی(به قول خودمون خوشگل) و دستتو مشت کرده بودی گذاشته بودی زیر چونت تا ببینی شاگردات امروز درست یاد گرفتن یا نه.قربون سرت برم که حوصلتم سر میرفت و هر از گاهی همچنان آهی با نفس میکشیدی و قیافت بس دیدنی بود.اما شانس که نباشه واسه ماندگار کردن صحنه این بود که شارژ گوشیم هم تموم شده بود که با اون ازت عکس بگیرم.
14 بهمن 1390

3 سال و 3 ماه 3 روزگی

عزیزکم در 16 مرداد 1390 تو گل پسر 3 سال و 3 ماه و 3 روزه شدی. منم به خاطر اینکه این روز برات جاودانه تر بشه و یادبودی ازش داشته باشی یه مهر خوشگل با عنوان کتابخانه کسرا دادم درست کردن تا خودت بتونی کتاباتو همه مهر کنی با نام قشنگ خودت.   انشااله کتابهای دانشگاهت مادر. قربون انگشتهای کوچیکت برم .چرا با این همه فشار؟ اسمت همیشه به نیکی ماندگار. ...
14 بهمن 1390

نگرش تیز بینانه

رسم شبهامون چند وقتیه واسه خوابیدن تو گل پسر قصه گفتنه. البته قبلا هم اینکارو میکردیم اما بیشتر قصه بز بز قندی یا کدو قلقله زن رو دوست داشتی. اما از اونجا که بزرگتر شدی "ماشااله" و درکت هم بالاتر رفته قصه ها رو با یاد از کتاب فارسی ابتدایی خودم برات میگم. قصهء شیر و خرگوش. و چند شب هم هست که قصه لاک پشت و لک لک ها رو برات میگم. توی قصه به خاطر اینکه لاک پشت بتونه پرواز کنه باید با دهنش چوب رو بگیره و لک لک ها هم اونو ببرن بالا اما لاک پشت یهو دهانشو باز میکنه و از اون بالا میافته پایین. از اونجایی که نمیخوایم تو قصمون خشانت داشته باشیم لاک پشت به خاطر جنس لاکش هیچ بلایی سرش نمیاد. امشب که این قصه رو برات میگفتم یه دفعه گفتی کسر...
14 بهمن 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد