پسرم
دو روز پیش تولد گل پسر بود اما نشد که واسش تولد بگیرم و دلم یه عالم سوخت. تصمیم گرفتم دیروز واسش بگیرم اما نشد آخهعصر روز تولدش یک دفعه ای تب کرد و شب هم "بالا آو...د" و ساعت 11 شب بردم دکتر چون تبش هم خیلی رفته بود بالا. واسه همین هم خیلی بد اخلاق شده بود. دایم یه جورایی حرف میزد با ادا درآوردن که نباید . خلاصه منم دیگه گاهی مجبور بودم تذکر رو بدم و بهش میگفت درست صحبت کن. تا اینکه عصر نشسته میگه مامان گفتم بله. میگه این چه حرف زدن با پسرته؟"این چه طرز =این چه" منم که همچین چشمام چهار تا شده بود گفتم چی مامان؟ این چه حرف زدن با پسرته؟ من"پسرم؟ پسرم کیه؟ کسرا:بله من. من:چی گفتم ؟ کسرا :همش میگی درست صحبت کن.درست ص...