کسراکسرا، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

نفس مامان

بازم مجنون

1390/3/9 1:42
نویسنده : مامان کسرا
256 بازدید
اشتراک گذاری

بازم مجنون 
يك شبي مجنون نمازش را شكست 
بي وضو در كوچه ليلا نشست 
عشق آن شب مست مستش كرده بود 
فارغ از جام الستش كرده بود 
سجده اي زد بر لب درگاه او 
پر زليلا شد دل پر آه او 
گفت يا رب از چه خوارم كرده اي 
بر صليب عشق دارم كرده اي 
جام ليلا را به دستم داده اي 
وندر اين بازي شكستم داده اي 
نشتر عشقش به جانم مي زني 
دردم از ليلاست آنم مي زني 
خسته ام زين عشق، دل خونم مكن 
من كه مجنونم تو مجنونم مكن 
مرد اين بازيچه ديگر نيستم 
اين تو و ليلاي تو ... من نيستم 
گفت: اي ديوانه ليلايت منم 
در رگ پيدا و پنهانت منم 
سال ها با جور ليلا ساختي 
من كنارت بودم و نشناختي 
عشق ليلا در دلت انداختم 
صد قمار عشق يك جا باختم 
كردمت آوارهء صحرا نشد 
گفتم عاقل مي شوي اما نشد 
سوختم در حسرت يك يا ربت 
غير ليلا برنيامد از لبت 
روز و شب او را صدا كردي ولي 
ديدم امشب با مني گفتم بلي 
مطمئن بودم به من سرميزني 
در حريم خانه ام در ميزني 
حال اين ليلا كه خوارت كرده بود 
درس عشقش بيقرارت كرده بود 
مرد راهش باش تا شاهت كنم 
صد چو ليلا كشته در راهت كنم. 

 

 

محمدرضا گزمه 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد